طالبان با قدر ت گیری تدریجی، بعد از 20 سال، دوباره بر افغانستان مسلط شده است. یکی از
مسائلی که باعث قدرت گیری دوباره طالبان شده است عوام داخلی است. این مقاله تلاش
میکند به این پرسش پاسخ دهد که در عرصه داخلی، چه عواملی در به قدرت گیری دوباره
طالبان نقش داشته است؟ در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به این پرسش،
پاسخ ارائه شده است. چارچوب نظری تحقیق را نظریه دن اسمیت که عوامل منازعه را به چهار
عامل : پیش زمینه ها ی، تقویت کننده، بسیج کننده و کلید زدن دسته بندی میکند، تشکیل میدهد.
یافته های تحقیق، نشان می دهد که قوم و قبیله گرایی، فساد گسترد ه مالی، سیاسی و اداری؛ نبود
حکومت داری خوب و گسترش افراط گرایی دینی به ترتیب به عنوان عوام زمینه های، تقویت کننده
و بسیج کننده عمل نموده است .